* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست. مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند! عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است. به ادامه ی مطلب مراجعه کنید
برای بزرگنمایی عکس ها ( دیدن عکس در سایز اصلی ) روی عکس مورد نظر کلیک کنید . در صورت باز نشدن عکس ها رو عکس مورد نظر راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را بزنید .
ادامه تصاویر در ادامه مطلب
ادامه تصاویر در ادامه مطلب
در صورت باز نشدن عکس ها رو عکس مورد نظر راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را بزنید .
ادامه تصاویر در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...صدف طاهریان جزو بازیگران مستعد نسل جوان سینمای ایران است که در فیلم های
سینمایی "پس کوچه های شمرون"، "سلام بر عشق" و تله فیلم "دارکوب" به ایفای
نقش پرداخته است.
ادامه تصاویر در ادامه مطلب
هواپیما درحال حرکت بود و آنها همدیگر را بغل کردند و مادر گفت: ” دوستت دارم و آرزوی کافی برای تومیکنم.”
دختر جواب داد: ” مامان زندگی ما باهم بیشتر از کافی هم بوده است. محبت تو همه آن چیزی بوده که من احتیاج داشتم. من نیز آرزوی کافی برای تومیکنم .”
آنها همدیگر را بوسیدند و دختر رفت. مادر بطرف پنجره ای که من در کنارش نشسته بودم آمد. آنجا ایستاد و می توانستم ببینم که میخواست و احتیاج داشت که گریه کند. من نمیخواستم که خلوت او را بهم بزنم ولی خودش با این سؤال اینکار را کرد: ” تا حالا با کسی خداحافظی کردید که میدانید برای آخرین بار است که او را میبینید؟ ”
جواب دادم: ” بله کردم. منو ببخشید که فضولی میکنم چرا آخرین خداحافظی؟ ”
او جواب داد: ” من پیر و سالخورده هستم او در جای خیلی دور زندگی میکنه. من چالشهای زیادی را پیش رو دارم و حقیقت اینست که سفر بعدی او برای مراسم دفن من خواهد بود . ”
” وقتی داشتید خداحافظی میکردید شنیدم که گفتید ” آرزوی کافی را برای تو میکنم. “.
میتوانم بپرسم یعنی چه؟ ”
او شروع به لبخند زدن کرد و گفت: ” این آرزویست که نسل بعد از نسل به ما رسیده. پدر و مادرم عادت داشتند که اینرا به همه بگن.”
او مکثی کرد و درحالیکه سعی میکرد جزئیات آنرا بخاطر بیاورد لبخند بیشتری زد و گفت: ” وقتی که ما گفتیم ” آرزوی کافی را برای تو میکنم. ” ما میخواستیم که هرکدام زندگی ای پر از خوبی به اندازه کافی که البته میماند داشته باشیم. ” سپس روی خود را بطرف من کرد و این عبارتها را که در پائین آمده عنوان کرد :
” آرزوی خورشید کافی برای تو میکنم که افکارت را روشن نگاه دارد بدون توجه به اینکه روز چقدر تیره است. آرزوی باران کافی برای تو میکنم که زیبایی بیشتری به روز آفتابیت بدهد .
آرزوی شادی کافی برای تو میکنم که روحت را زنده و ابدی نگاه دارد .
آرزوی رنج کافی برای تو میکنم که کوچکترین خوشیها به بزرگترینها تبدیل شوند .
آرزوی بدست آوردن کافی برای تو میکنم که با هرچه میخواهی راضی باشی .
آرزوی از دست دادن کافی برای تو میکنم تا بخاطر هر آنچه داری شکرگزار باشی .
آرزوی سلامهای کافی برای تو میکنم که بتوانی خداحافظی آخرین راحتری داشته باشی .”
بعد شروع به گریه کرد و از آنجا رفت …
می گویند که تنها یک دقیقه طول میکشد که دوستی را پیدا کنید٬ یکساعت میکشد تا از او قدردانی کنید اما یک عمر طول میکشد تا او را فراموش کنید …
اگر دوست دارید این را برای کسی که هرگز فراموش نمیکنید بفرستید …
ادامه تصاویر در ادامه مطلب
ادامه تصاویر در ادامه مطلب
تیما پوررحمانی از 3 سالگی با بازی در سریال "خاله سارا" وارد عرصه بازیگری
شد. او بازیگری را ادامه داده و سپس به تحصیل در هنرستان سوره رشته
کارگردانی سینما پرداخت و در دانشگاه هم این رشته را ادامه داد. تیما
پوررحمانی کار خود را با ساختن فیلم های کوتاه و کار دستیاری دنبال کرد و
بعد از سال ها مجدداً به سوی بازیگری سوق پیدا کرد.
ادامه تصاویر در ادامه مطلب